داستانک2


همه بچه‌ها بادبادک‌ها را هوا کردند
اما او نگاه کرد 
بهش گفتن: بادبادکت رو هوا کن
گفت: نه، نمیخواهم بفهمد سهمش از آسمان به اندازه نخش است.

 

 

 

 

 

 

 
حیاط را جارو زد و آب پاشید
گل‌ها را آب داد
قالیچه را پهن کرد
در را زدند چادر را سر کرد
جلوی در نوه‌هایش بغلش پریدند 
آخ جون بوی آش مادربزرگ

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


سکوت را شکست
دلش را به دریا زد
نگاهش را به آسمان دوخت
به سمت نور راه افتاد

 

 

 

 

 

 

 

 

 
یخ دریاچه را شکست و آب برداشت
دستانش را با نفسش گرم کرد:
امروز خیلی هوس شنا کردم

ادامه نوشته

مونولوگ های جذاب3


عبور از جاده‌های مه آلود و سرد
ترس بر دلم می‌آورد
اما این ترس هم در کنار تو لبخند می‌آورد

 

 

 

 

 


گاهی لجبازی‌های کودکانه نیاز است
پا بر زمین زدن و نه گفتن‌ها

 

 

 

 


قهر و آشتی را کنار بگذار
عمر می‌گذرد 
فرصتی نیست

 

 

 

 

 

قاصدک از روی دست دخترک پرید 
دخترک سر بلند کرد لبخندی زد و گفت: 
خبری در راه است

 

ادامه نوشته

داستانک


همه بچه‌ها بادبادک‌ها را هوا کردند
اما او نگاه کرد 
بهش گفتن: بادبادکت رو هوا کن
گفت: نه، نمیخواهم بفهمد سهمش از آسمان به اندازه نخش است.

 

 

 

 

 

خمیازه‌ای کشید
چراغ را تا نیمه روشن کرد، بلند شد، کنار پنجره گرفت، همه جا را برف گرفته بود.
سمت حیاط رفت، حوض یخ زده بود یخ را شکست، باید وضو بگیرد.

 

 

 

 


اسفند روزها را به آخر برد به خنده‌های بهار نگاه کرد و گفت: با آمدنت نوید شروعی دوباره میدهی و این یعنی امید.
بهار به اسفند گفت چیزی به من بیاموز
اسفند گفت: روزها باقی نمی‌مانند و نفس آخر را کشید.

 

 

 


با یک وجب قدش یه گردان آدم رو به اسیری گرفت.
نوجوونم نوجوونای قدیم

 

 

 

 


راه افتاد دانه‌های انار را به یادش در دست گرفت خواست دانه‌ای بخورد، قرمزیش نگذاشت

 

 

 

 


روی بالاترین شاخه درخت نشست به اطراف نگاه کرد اناری کند و فشرد، انار ترکید و خون بیرون زد.
دلش گرفت.

 

 

 

 

 


دست‌هایش را با مایع شست، میوه‌ها را شست، نگاهی کرد باز هم شست.
آنها را روی اُپن گذاشت، تلویزیون را روشن کرد: 
- موج سوم کرونا بیداد می‌کند!
میوه‌ها را در سطل آشغال ریخت.

ادامه نوشته

مونولوگ های جذاب1

اربعین تنها با نام عباس معنا می شود

 

 

 

اگر کربلا نبرمت آرزوت میشه آرزوم

+ بردنم سخته

نوکرت هست

 

 

 

برگ‌های رنگارنگ پاییز رنگین کمان دلم را زیباتر می‌کند.    

 

 

 

  

 کوچه‌های باران زده پاییز را به یاد تو قدم میزنم.     

 

 

 

 

 پنجره را باز کردمبوی پاییز در خانه پیچید    

 

 

 

 

 هوای مطبوع پاییز که به صورتم میخورد دلم بهاری میشود  

ادامه نوشته

کاریکلماتور های جذاب

به جانِ دلم افتادم. جانِ دلم دان در دام پاشید و اسیرم کرد.

 

 

 

 

در تنوع گویِش پویِش به راه انداختم. بَرگوار رویِش کردم و ریشه دادم و ریش جا گذاشتم.

 

 

 

 

 

 

اخوانِ ثالث به طالس گفت: عهه این چیه؟
طالس به لهجه فلاورجونی گفت...هیچی بابا خالِس.

 

 

 

 

و این حرمان از حَرَم به من یاد داد که قربت همیشه خوب نیست...نگاه به قربا کجا و نگاه به غربا کجا

 

 

 

 

 

دریای دلم پُر از پَری دریایی است. کبوتر های پاپَر دور جزیره ها سرگردانند. پارویی خواهم ساخت. به پری ها خواهم داد. و خودم دور خواهم شد از جهان. دور خواهم شد از پروپاگاندا.

 

 

 

 

 

 

همیشه میشه میش رو گوسفندِ ماده صدا زد.

 

ادامه نوشته

مونولوگ های جذاب

 
چای تلخ عراقی مرا آرزوست

 

 

 

 

 


رفتی سفر ما رم ببر

 

 

 

 

 


قصد سفر کردم همسفری نیست

 

 

 

 

برگ‌های پاییز را به هم زدم تا ازش سوپ رنگینک درست کنم

ادامه نوشته

دیالوگ های جذاب


بادبادکت رو هوا کردی؟
+ بله طنابش رو بستم به درخت، اوج گرفتن‌شم محدوده

 

 

 

 

 

نگاهم را با گل‌ها یکی کردم
خوشبوترین گل کدام است؟
+ گلی که معرفت دارد

 

 

 

 


هشت پای دلم هوای رفتن کرده
جایی برای ماندن نیست

#باغ انار

 

 

 

 

 


اربعین یعنی چی؟
+ یعنی فقط حسین پادشاه عالم است

 

 

 

 

 

 
کمال را باید از گل نیلوفر آموخت
در بدترین شرایط بهترین است.

 

 

 

 

 

 


چرا گل نیلوفر به این قشنگی در مرداب رشد کرده؟
+ چون میخواد بگه همه جا میشه بهترین بود

 

 


 

 


خورشید از کدوم طرف می‌تابه؟
+ از طرفی که تو نیستی

 

 

 

 

 

اینفوگرافی ها آماده شد؟
نه
اون کتاب چطور ؟
نه
اون یکی..
نه
اون یکی
نه
اون یکی
نه
بمیری ایشالا کجایی مگه؟
باغِ انار
زنده باشی ایشالا.

#باغ انار

 

 

 

 

 

 

- بچه ها صدام خوبه.
+آره آقا عالیه.
_پس برم خواننده بشم.
+ایول آقا

#باغ انار

 

 

 

 

 

 

 

رضایی: آقا صداتون قطع و وصل میشه؟
- نه آقا دروغ میگه صداتون آیینه اس.
#باغ انار

 

 

 

 

 

 

 

 

 

-دانشجو تو دانشجو هستی؟
+ اجازه بله آقا.
- تو چطوری هم کلاس هفتم میخونی هم دانشجو هستی؟
+ههه ههه ههه آقا ما فامیلمون دانشجوئه
_ ههه ههه ههه عههه باریک.

#باغ انار

 

 

 

 

_وصال جدی!
+حاضریم اقا.
_وصال اسمت وصاله؟
+بله آقا.
-وصال، جدی هستی؟
+بله آقا.
- یعنی نمی تونیم باهات شوخی کنیم.
_ اقا ما فامیلمون جدیه...ههه ه هه هه ه ه هه 
+عهه ه ههه ه هه ه هه

#باغ انار

 

 

 

 


خاطره نویسی رو دوس داری؟
+ اره اگر من درش نباشم

 

 

 

 


شهرمون پره قورباغه شده
+ پس شهر قورباغه‌هام اضافه شد

 

 

 

 


ماهی‌ها رو بنداز حوض پارک
+ حوض پارک کرونا داره، میندازم شکم

 

 

 

 

 

-اگر الیف شافاک بشیی چی می پاشونی؟
+شونصد صفحه درّ و گوهر.

#باغ انار

 

 

 

 

 

 


خوبیه این دنیا چیه؟
+ خوبیش!! اینه که خوبی نداره

 

 

 

 


این یاقوت از مادرم بهم رسیده، از مادربزرگمم به مادرم.
+ پس بعدش نوبت منه

 

 

 

 


یه کتاب بهم بده
+ چی باشه؟
فرق نمی‌کنه اسمش کتاب باشه، میخوام عکس بگیرم

 

 

 

 


باز صدای گریه بچه شروع شد
+ این صدام پر برکته، احساس آرام

ادامه نوشته